یکی از مسائلی که جوانان ما با آن روبرو هستند، دلزدگی اجتماعی است که باعث سردر گمی بسیاری از آنان شده. شما خودتان هم در سنین جوانی قرار دارید. بروز این مسئله را برای جوانان چگونه ارزیابی می کنید؟
این مسئله درحیطه تخصصی من نیست. البته من فکر می کنم این اقشار مختلف جامعه هستند که دچار این دلزدگی شده اند. مسائلی که در سالهای اخیر پیش آمد، روی کودکان و نوجوانان تاثیر زیادی گذاشت. حال باید چه کنیم که این جو دور شود؟ باید بزرگان با این مسئله برخورد کنند. ما وقتی اطرافمان را می بینیم، متوجه می شویم که برای سرگرمی های درست وصحیح، امکاناتی موجود نیست. طا تعداد جوانهایمان بیشتر از ابزار سرگرمی است یا پراکندگی ابزار بیشتر است. به طور مثال اغلب سرگرمی ها وسرگرمی سازی ها در تهران متمرکز شده. به طوری که شما وقتی از تهران بیرون می روید، کمتر مکانی را پیدا می کنید که جوانها بتوانند سرگرم شوند. کار آموزی همراه با کار آفرینی، همراه با خلاقیت و رشد جسمی و روحی بسیار کم است. حال یا حرکتی که شروع کرده اند کافی وپویا نبوده و یا اینکه بازتاب آن در جامعه کم بوده. نتیجه آن شد که در حال حاضر وقتی نگاه می کنیم با تعداد بیشماری کلاس که در نظر اول، معلوم است برای پولسازی شروع به فعالیت کرده اند نه به منظور ارتقاع سطح علمی وفرهنگی وهنری روبرو می شویم! وقتی ما دچار ضعفهای این چنینی هستیم، طبیعی است که جوانها در این وضع دچار بی انضباطی فکری می شوند. ودر کنار آن،عجول، چون وقتی منضبط نیستند، به این نکته فکر نمی کنند که باید برای هر کاری وقت صرف کنند تا آن را یاد بگیرند
بقیه در ادامه مطلب و نظر یادتون نره ....